گل پسر ما پرهامگل پسر ما پرهام، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

حرفهای بابایی (پرهام و بابائیش )

برگزاری یک مسابقه نقاشی برای بچه های دیروز

  از شما دوستان عزیز ( پدر و مادر امروز ، کودک دیروز ) دعوت میکنیم توی این مسابقه نقاشی شرکت کنید . با کلیک بر روی لینک زیر توضیحات کامل را ببینید و بخوانید . لطفاً تنبلی را کنار بذارید و شرکت  کنید . لااقل مطمئن هستید نقاشیتون  پخش میشه و حسرت به دل نمی مونید !  در ضمن اینجوری دوستان جدیدی پیدا میکنید و وبلاگتون پر بازدید میشه ...   zahra1389.persianblog.ir/post/137      ...
27 بهمن 1389

هنر نمایی بابا

 از اونجاییکه که بابایی تو همه کارها یک دستی داره و از هر انگشتش یک آچاری میزنه بیرون !(فکر نکنی مثل کاراگاه گجتم !) ایندفعه قیچی و شونه را برداشت و به کمک مامانی بعد از یک تلاش قابل تحسین ! تونست یک ذره به اون موهای ژولی پولیت سروسامونی بده ! همش تو این فکر بودم اگه ببریمت سلمونی چه بلایی سر اونجا میاری ! خلاصه خیلی هم بد نشد یعنی کلی خوشگل شدی و منم به خودم امیدوار شدم و  اگه دستم پر بشه شاید یه روز یک آرایشگاه مخصوص نی نی ها افتتاح کنم ! دیشب دوربینم شارژ نداشت . حتما یک عکس قشنگ ازت میگیرم تا شاهکار بابایی را همه ببینن!  بعدا نوشت : اینم دو تا عکس . چطوره ؟ عوا...
26 بهمن 1389

ولنتاین و سالگرد تولد مامانی

  پرهام عزیزم . امروز یعنی بیست و پنجم بهمن سالگرد تولد مامانیه . و بنا بر روایتی روز عشاق یا همون ولنتاین هم است . البته بعضی ها روز بیست و نهم بهمن را ولنتاین میدونن ! ولی ما پامونو میکنیم تو یک کفش و همین امروز را تایید میکنیم . چون وبلاگ مال تویه از عشق تو مینویسم ! اینجا می نویسم عاشق چیا هستی وبگم پسر من هم جزء عشاق هست و پیش بقیه نی نی ها کم نیاری ...منتها نه ازاون عشق ها... بلکه عشق به مامانی و بابایی به معنای کامل کلمه ... " بی تو هرگز ..."    و عشق به بازی ... عشق به خرابکاری . عشق به کنجکاوی متمایل به فضولی! عشق به ضد حال (موقعی که ...
25 بهمن 1389

تولد مامانی مبارک

  یک پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه میکنی؟ مادرش گفت: چون من زن هستم. پسر بچه گفت: من نمی‌فهمم! مادر گفت: تو هیچ‌گاه نخواهی فهمید. بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید که چرا مادر بی‌دلیل گریه میکند؟ پدرش تنها توانست به او بگوید: تمام زنان برای «هیچ چیز» گریه میکنند. پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل شد ولی هنوز نمی‌دانست که چرا زنها بی‌دلیل گریه میکنند. بالاخره سوالش را برای خدا مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را میداند. او از خدا پرسید: خدایا، چرا زنان به آسانی گریه میکنند؟  خدا گفت: زمانی که زن را خلق کردم میخواستم او موجود به خصوصی باشد...
24 بهمن 1389

... پسرم بازم یادت رفت ...

 مدتی توی این فکرم چه جوریه پرهام بعضی کارها رو با یک نگاه یاد میگیره ولی هنوزم که هنوزه یاد نگرفته, توپ برای بازیه و پرتقال برای خوردن ! حواست نباشه همچین پرتقالو پرت میکنه وسطه ملاجت که تا چند دقیقه خودت هم تشخیص نمیدی کدوم توپ بود کدوم پرتقال...! توی اینترنت جستجو کردم میبینم طبیعییه ! خودمو نمیگم کارای پرهامو میگم! انگار یکم طول میکشه اون سلولهای رنگین کمون مغزش خاکستری بشه و به یاد بیاره دفعه قبل که اینکارو کرده ما دعواش کردیم و کاربدیه و تو ذهنش سبک سنگین کنه و بسنجه بعد انجام بده , فعلا از هفت دنیا آزاده, البته وقتی یک کاربدی بخواد بکنه قبلش انگشت سبابشو جلوی صورتش به چپ  وراست تکو...
23 بهمن 1389

بوی زندگی

 نمی دونم چرا , ولی توی این وبلاگ راحت تر میتونم حرف بزنم , شاید دلیلش اینه که  بیشتر بازدیدکننده های اینجا پدرومادرن ویا به زودی پدر یا مادر میشن و یک جورایی مثال کبوتر با کبوتر باز با باز مصداق پیدا میکنه .  یک بابا که از شیرین کاریهای پسرش می نویسه و فکر میکنه توی دنیا هیچکسی همچین پسری نداره ! و  کاملابه حرفش هم  ایمان داره ! میدونم چشمام قشنگ میبینه ، ولی حس خوبیه ... چون بهم انرژی میده , امید میده , خستگیمو در میکنه, غمهامو از یادم میبره , بهم میگه خوشبختی توی همین لیوان آبه که وقتی پرهام روی فرش خالیش میکنه , از ته دل میخنده و تو از خنده اون شاد میشی و جای دوری نیست. وقتی توی آغوش می...
23 بهمن 1389

خوش آمدید

سلام به دوستان قدیمی و جدید , ورودتون را به این نی نی وبلاگ خوش آمد میگم ؛ از همه شما تشکر میکنم که مرا همراهی میکنید . با دیدن این وبلاگ تعجب نکنید  ,  یک پدر هم به اندازه مادر عشق و محبت در دل داره , فقط اشکالش اینه محبت پدر کمتر بر زبان جاری میشه . هر چند مخالف این امر هستم .  چرا که ما بلد نیستیم دوست داشتنمان را با حرف و عملمان آشکارا ابراز کنیم یا خجالت میکشیم یا می ترسیم یا دلیلی براش پیدا نمیکنیم به همین خاطر یک مرد ایرانی زود به یک ربات زحمتکش تبدیل میشه ! الحمدالله ما هنوز مثل روزهای اول ازدواجمون با هم گرم و صمیمی هستیم و ...
23 بهمن 1389

لذت یادگیری

وقتی که هر کاری جلوی چشم پرهام انجام بدیم اون تکرارش میکنه دیگه باید   مراقب رفتارمون باشیم!   پرهام مثله یک دوربین فیلمبرداری هوشمند قادر به ضبط و البته پخش با کیفیت  اورجیناله ...!  و تنها عیبش اینه که دکمه " پاک کردن " نداره ! و پیرت در میاد تا پاکش کنی ..! فقط  کافیه یکبار امتحان کنید ... مراقب باشید دست از پا خطا نکنید خیلی وقتها مثله دوربین " کنترل نا محسوس " عمل میکنه و از اینکه غافلگیر شدید کلی حال میکنه و یک خنده معنی داری تحویلت میده که احوالت بدتر از  موقعی میشه که  آقاپلیسه با لبخند   برگه جریمه را دستت...
23 بهمن 1389