سالی که گذشت ...
سلام و خسته نباشید به همه دوستان خوبمون که میدونم توی این روزهای آخر سال سخت مشغول مهیا شدن برای رسیدن عید نوروز هستند .
یک توضیح کوچولو لازمه بدم ، که این اواخر اینقدر کم پیدا شدم ، یک دلیل مهم داره و اون اینه که پرهام دیگه همراه مامانیش خونه خاله و مامان بزرگ و ... نمیره ! یعنی اینکه اینجانب محاله توی خونه تنها بشم که بتونم برم پای رایانه ... یعنی باباشدم حقمه !!! اشکال نداره فقط سه سال دیگه مونده پرهام بره مدرسه البته اگه همیشه تایم صبح نباشه ...! پس تا اطلاع ثانوی وبلاگ نویسی با اعمال شاقه ...
بگذریم ...
معمولا نزدیکای سال تحویل که میشه با خودم فکر میکنم سالی که گذشت چطور بود چه اتفاقاتی افتاد کجاها رفتم چه کارا کردم و ... اما هیچوقت نمیتونم بگم سال بدی بود یا سال خوبی بهتر بگم نمیشه تقصیر را به گردن این سالهای بی زبون انداخت ولی میتونیم برای داشتن سالی بهتر از همین اولش تلاش کنیم . ضرر نداره ... میدونم همیشه لحظه تحویل سال دعاهای قشنگ میکنیم و به خودمون قول میدیم دست از بعضی رفتارها برداریم وچند دقیقه بعد یادمون میره ! اما همینم خیلی خوبه ...
پس پیشاپیش سال نو را به همه تبریک میگم و التماس دعا داریم ....