15 مرداد91
سلام - اولا ممنون که روز تولد این پدر و پسر را فراموش نکردین ثانیا نمیدونم این الطاف را چه جوری جبران کنم ....
نمیدونم قبلا گفتم یا نه ، این اواسط مردادماه بعد از ازدواجمون هر سال یک واقعه خوب یا بد رخ میده !
بدها را نمیگم ولی خوبش تولد گلپسر شیرین پسر عسل مسل ... و امسال هم اگه خدا بخواد یک واحد آپارتمان با کلی قرض و قوله و وام و جنگ اعصاب ... صاحب شدیم که انشالله وقتی پرهام 14 سالش بشه
میتونه بگه " دقیقا خونمون از من سه سال تمام کوچیکتره " !!!
خب اینم یک رویای دست نیافتنی برای کسانی است که میخوان خودشون با زحمت خودشون صاحب خونه بشن . شما هم دعا کنید همه زوجهای جوون صاحب خونه و ماشین و ... باشند . خب اینا کمترین چیزیه که حق مسلم ماست ! ولی برای مردم ما تبدیل به یک غول بزرگ شده و از دست یافتن به داشتنی های ارزشمندتر وا داشته .
این ضغری کبری ها برای این بود که بگم : امسال اصلا نفهمیدیم کی چند سالش شد ؟! نه کیکی نه شمعی نه فووتی ...! انشالله پرهام بعدا گیر نده بهمون که عکسهای تولد سه سالگیم کو ؟! یا بگه نکنه اون موقع خونمون را بیشتر از من دوست داشتین ...!
برای همتون آرزوی سلامتی و تندرستی داریم ....