گل پسر ما پرهامگل پسر ما پرهام، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

حرفهای بابایی (پرهام و بابائیش )

یک خبر دست اول

1390/6/29 9:02
نویسنده : بابا محسن
1,110 بازدید
اشتراک گذاری

بلاخره بعد از نه ماه و نه روز و ... پرهام صاحب یک دختر خاله ریزه میزه شد ! بله دیروز با تلاش هم جانبه !!! و بعد از کلی خواهشو التماس دل نی نی نرم شد و پا به این دنیای رنگارنگ گذاشت ... 

مامانی این روزها سخت درگیره و پیشبینی میشه تا ده روز آینده هم کمتر توی خونه روئتشون کنیم ! خب چه میشه کرد از بس مهربون و دلسوزه ... من و پرهام هم قول دادیم همکاری کنیم ! جالبه دیروز از صبح تا شب پرهام خونه دایی حمید اصلا سراغی از مامان و باباش نگرفته و دیشب اینقدر دایی و زندایی از خوبیهاشو و حرف گوش کنیهاش برای من و مامانی گفتند که هردومون شک ورمون داشت که نکنه بچمون چیزخور شده ! پرهامو این کارها !

ولی چرا بچه ها وقتی بابا و مامانشون را میبینن سرتق میشن ؟!  همین دیشب اینقدر سرسفره اذیت کرد بعدشم که با مامانی رفتیم بیمارستان ، پشت سر مامانی اینقدر نق زد و بهونه گرفت که من داشتم کم میاوردم ! خیلی فکر کردم ولی کاملا نمیدونم چرا بچه ها بهونه گیریها و ناسازگاریهاشون بیشتر برای والدینشونه ...

هنوز موفق نشدم از نی نی عکس بگیرم ( شرمنده که منو به بخش زنان راه نمیدن ! اونجا که مثل نی نی وبلاگ نیست باباها هم یواشکی بیان ! زبان )

خب اولین مسافر کوچولوی امسال به سلامتی فرود اومد اما یک مسافر دیگه هم توی راهه ! ( کنجکاو شدین نه ...! پس منتظر خبرای بعدی باشید )



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

مامان ماهان
29 شهریور 90 9:08
برای منم ثابت شده که وقتی مامان و بابا نیستن بچه خیلی خوب میشن ولی وقتی یکیشون و میبینن دیگه نگووووو
قدم نو رسیده مبارکهههههههههه

خیلی ممنون .
مامان آريا
29 شهریور 90 9:10
تولد ني ني كوچولوي فاميل مبارك دخمل خاله پرهامي مثل خود پرهامي بايد خوشگل باشه نه ؟
چون بچه ها خودشون و براي مامان و باباهاشون لوس مي كنن و مي دونن تنها كسايي كه نازشونو از ته دل و جون مي خرن همون مامان باباهان براي همين رفتاراي عاقلانشون براي ديگرونه


دختر خاله ها معمولا خوشگلترند ...!
با نظرتون موافقم ولی نگفتین چکار کنیم ...؟
مامان آرین
29 شهریور 90 9:39
آخیییی مبارک باشه ایشالا قدمش پر برکت باشه .

بچه ها چون میدونن مامان و بابا ها نازشون رو بیشتر میخرن بخاطر همین خودشونو لوس میکنن . در ضمن اونا چون از عکس العمل و برخورد مامان باباهاشون خبر دارن اینطوری هستند ولی پیش آدمای غریبه یه کم محافظه کار تر میشن. فکر کنم هیچ کاری هم نمیشه کرد چون ما ها پدر و مادرشونیم دیگه

تشکر میکنم .
موافقم ... محبت و دلسوزی اجتناب ناپذیرمون و عدم توانایی گفتن " نه "
یک " نه " که عمرا " بله " بشه !
فرشته مامان امين رضا
29 شهریور 90 9:46
سلام بابائي

قدم نورسيده مبارك انشااله قدمش خيروپربركت بشه

ماهم دقيقا مشكل شما راباامين رضا داريم اگه راهكاري دارين به ماهم بگين لطفا"

انشالله همه بچه ها عاقبت به خیر بشن
فکر کنم توی تصمیم گیریهامون ضعف نشون دادیم . اونها فهمیدن نظر ما را میتونن عوض کنن . شایدم ما براشون ملال آور میشیم تا قیافه خسته و درهم برهم ما را میبینن ...!
مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
29 شهریور 90 9:53
قدم نو رسیده مبارک
نوشته هاتون میگه که شما یه بابای صبور هستید ، بابایی که براش مهمه بهترین روش رو برای برخورد با پسرش پیدا کنه ......
خیلی جالبه .......
شما با خیلی از باباهای امروز فرق دارید...
در گذشته اکثریت مردم اصلا به این مسائل فکر نمیکردن و روشهای تربیتی عادتهایی بود که در زندگی وجود داشت ولی الان که تربیت کودک جزو بزرگترین دغدغه های بشر شده پدرهای ما مدام از فرصت نداشتن و درگیریهای کار و مشغله هاشون میگن و ....
به هر حال به پرهام جان تبریک میگم به خاطر داشتن همچین پدری ، ان شاالله که همیشه موفق باشید.
راستی در مورد این خصوصیت بچه ها یه چیز کاملا عادیه و اصلا مسئله ای نیست که بخواهید دنبال راه حلی برای اون باشید(البته به نظر من ، چون پسر من هم همینطوره)


صبور بودن لازمه تربیت کودکانه . به قول شما زمان چوب و فلک سر اومده باید دنبال روشهای نوین باشیم. چه کار و مشغله ایی مهمتر از پرهام ؟ خشت های اول را امروز باید درست بچینیم فردا دیره...
مامانی طاها
29 شهریور 90 10:50
فکر کنم که اصلا راه چاره ای نداره و این تو وجود همه بچه هاست خلاصه اگه راهکاری
پیدا کردین ماروهم بی خبر نذارین
نی نی جدید هم مبارک قدمش خیر باشه برای پدرو مادرش الهی

خریدار همه ناز و اداهاشون هستیم ... دربست !
ممنون از لطفتون
مامان آريا
29 شهریور 90 12:05
من فكر مي كنم اگه فقط يكم بتونيم روي دل خودمون پا بزاريم و جلوي احساساتمونو بگيريم و زياد نازشونو نخريم بجز مواقع خيلي حساس و واجب بچه ها هم ياد مي گيرينن زياد ناز نكنن
ولي بين خودمون بمونه من گفتم ولي كو پدر و مادري كه بتونه جلوي احساساتشو بگيره و ناز بچشو نخره يكيش خود من بچه براي ما ناز نكنه براي كي ناز كنه باور كنين به وقتش كه بزرگتر مي شن غرورشون بهشون اجازه نميده ناز كنن پس تا بچن بزارين برامون ناز كنن و ما هم با عشق نازشونو بخريم

بزرگ هم بشن ناز میکنن نگران نباشین . مگه ما بزرگ نشدیم ! ولی انصافا گاهی اوقات واقعا می چسبه ! :



طراحان
29 شهریور 90 19:34
با سلام و درود وب سایت گرافیک طراحان آماده طراحی قالب اختصاصی برای وبلاگ دلبند شماست . میتوانید با سفارش قالب و ارسال عکسهای دلبندتان، قالب اختصاصی و شیک داشته باشید. اولین سفارشها از تخفیف ویژه برخوردار خواهند شد. گروه گرافیک طراحان ( www.Tarahaan.ir )
معصومه عمه پرهام
29 شهریور 90 22:37
تولد نی نی کوچولو مبارک. راستی اسمشو چی گذاشتن؟؟؟
والا پرهام خونه ما زیاد حرف گوش کن نیست.البته نه اینکه شیطنتهاش غیرقابل تحمل باشه... فکرکنم بخاطر اینه که بچه ها کنار والدین احساس راحتی بیشتری دارن و از اونا همه چیز میخوان اما پیش بقیه بخاطر رودربایستی یکم رعایت میکنن

ممنون .
اسمش احتمالا " پارمیس " نه یک چیزی توی همین مایه ها آهان اولش " میم " داشت " مهدیس " که به اسم خواهرشم بیاد . اسم خواهرش چیه ؟ اولش " پ " داشت فکر کنم !
مامان پارسا
30 شهریور 90 0:12
سلام خوب چون بچه ها با مامان و باباهاشون راحت ترن دیگه در ضمن مامان و باباها ناز بچه ها رو قشنگتر از هر کس دیگه ای میخرن از قدیم هم گفتن نازکش داری ناز کن نداری پاتو دراز کن قدم نورسیده ی فامیلتون هم مبارک قدم نورسیده یبعد از این هم پیشاپیش مبارک
مامان آرین
30 شهریور 90 11:58
یه سوال دارم، اگه ممکنه به وبلاگ آرین برید و نظر بدین
مامان سید ابوالفضل
31 شهریور 90 2:15
قدم نو رسیده مباااااارک بوس برای پرهام جون
هستی
2 مهر 90 11:46
سلام داداش خان
اول از همه جشن تولد آریا خان مبارک باشد
بعدشم به این امید اومدم اینجا که مراسم جشن تولد سوفیا باشد تقدیم به دخترم سوفیا و پدری که با ذوق برای دخترش می نویسه . اما نمی دانم چرا روز تولد سوفیا که اول مهر بود هیچی ننوشتند و شما هم که توی لیست تولد هاتون جشن نگرفتید با عرض شرمندگی
تولد این نی نی کوچولوی تازه متولد شده مبارک باشد و فکر کنم یک روز توی محل کار با پرهام خیلی بامزه بوده . خب همه مطلب را خوندم دیگه شرمندم

سلام آبجی مهربون
چه خوب یادم انداختی . این روزها اینقدر گرفتارم ...
شرمنده واسه چی ؟ خدا شما را از ما نگیره . محبتهاتو هیچوقت فراموش نمیکنم.
مامان علي خوشتيپ
2 مهر 90 11:48
سلام.قدم نورسيده مبارك.
علي ما برعكسه شيطنتاش خونه مادر بزرگ و پدر بزرگ بيشتر ميشه.

ممنون از لطفتون
خب اخه اونها هم نازشون را بیشتر میکشند . حتی بیشتر از ما که بچشونیم !

مامان پرهام
13 مهر 90 16:29
سلام نیستید؟

نبودیم . ولی حالا هستیم .