گل پسر ما پرهامگل پسر ما پرهام، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

حرفهای بابایی (پرهام و بابائیش )

پرهام و عمه

1389/12/28 18:24
نویسنده : بابا محسن
934 بازدید
اشتراک گذاری

پرهام خان هم اینک کرج خونه عمه تشریف دارن و حسابی داره بهش خوش میگذره چرا که عمه

را به راه با شیرینی و شکلات های مختلف و رنگارنگ اونو سورپرایز میکنه و زیر چشم غره های ما

یکی یکی اونارو قورت میده و انگار نمیدونه عید هم تموم میشه و برمی گردیم خونه ! پسر عمه ها

هم که حسابی تحویلش میگیرن و دوتا طرفدار قرص و محکم یعنی بابابزرگ و مامان بزرگ هم مثل

کوه پشتشن ! فقط منو و مامان زیادی هستیم ! خدا کنه به خیر و خوشی بگذره و البته به همه خوش بگذره ... یادم میاد قبلا ها که مهمون میومد خونمون چهار چشمی مراقب بودیم بچشون خفه نشه ! و اون یک ساعت بگذره و برن تا نفسی بکشیم و حرص میخوردیم که چرا بابا مامانش اینقدر ریلکس میشینن و جلوی بچه شون را نمی گیرن ...! ولی حالا خودمون گرفتار شدیم

البته چه کیفی داره وقتی میریم مهمونی و پرهام را برای صاحبخونه رها میکنیم  !

فلسفه سکوت اون موقع پدر مادرها را حالا فهمیدم ! بذار بچم راحت باشه سالی یکبار بیشتر که عید نمیشه ! 

از شوخی گذشته خیلی مراقب بچه ها باشیم تا توی خوردن افراط نکند تا عید را به کام ما ...

انشالله که اینطور نشه و از این عید خاطره خوبی توی ذهنمون بمونه ...

هنوز یک روز از سال ۸۹ مونده ... برمیگردم و آخرین پست را میذارم ... خوش باشید ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

فریبا
28 اسفند 89 19:17
سلام راست میگید به خدا نوش جونشششششششش دست عمه جونش هم درد نکنه ایشاالله که اتفاقی که گفتید نمی افته برای هیچ کس امیدوارم که همیشه شاد و سالم باشید
معصومه عمه پرهام
29 اسفند 89 14:08
در این فرخنده فروردین و خرم جشن نوروزی نصیب یاور دیرین سعادت باد و پیروزی نوروز مبارک