تولد مبارک
سلامی گرمتر از هوای چند هفته پیش به همه ی دوستان عزیز . امیدواریم تابستون زده نشده باشید ! و حسو حالتون میزون و نرمال ...
وقتی بعد از چند ماه وبلاگ رها بشه ، پست جدید میشه مثل سوپی که مامانا به بچه هاشون میدن ! توش همه چی پیدا میشه ...
موضوع داغ امروز تولد من و پرهام اما
از امروز ایشون رفتن کلاس زبان ! که باید حتما بنویسم در این سن اخلاق و رفتارش چه جوریه که یادم نره ...
تقریبا شش دنگ لپتاپ بابائی متعلق به اون شده ... سرگرم کننده ترین اسباب بازیشه . طبیعتا عاشق بازیهاش . و منم همش سعی میکنم بازیها متناسب با سنش باشه .در این میون اصطلاحات کامپیوتری را بهش یاد میدم انصافا اگر با این سرعت پیش بره به زودی کم میارم ...!
پرهام رو من خیلی حساب میکنه و باور داره من همه کاری بلدم ... ! مواقعی که من خونه نیستم شیطونیهاش زیاده ولی من که در کنارش باشم آرومتر و حرف شنوی بهتری داره.
هنوزم بابائیه... و عاشق کشتی گرفتن و تحرک و جنب و جوش . سوالاتش هم بی حد و مرز...
چی از چی بزرگتره ؟ کی از کی قویتره ؟ اگه اینجوری بشه چی میشه ؟! اگه اونجوری بشه چی میشه ؟!
خلاصه اینکه پدر یک پسر بچه 5 ساله بودن سخت تره از پدر یک پسربچه 4 ساله است !
راستی نماز و روزه هاتون قبول و عیدتون هم مبارک .
بد نیست اینم بگم که از نیمه های خرداد سرانجام تونستیم بریم سر خونه زندگی خودمون و از خانه پدریم، اومدیم بیرون . از یک طرف دنبال خونه گشتن ، دنبال کارهای شهرداری و ... تعمیرات خونه جدید و اسباب کشی و از طرف دیگه مشکلات روحی و روانی که جدا شدن ما از پدر و مادرم به خصوص وابستگی عاطفی پرهام به مامان بزرگ و بابا بزرگ داشت ، روزهای سختی بر ما گذشت ... البته الان وضعیت بهتر شده و کم کم عادت کردند ...
اینم از آپ 15 مرداد امسال . اگه پرهام به من اجازه بده دست به لپتاپش بزنم حتما دوباره میام و عکس و مطلب میذارم .
روز و روزگارتون خوش