کودک 3 ساله ما
پرهام کوچولوی ما خیلی مهارتش با سال گذشته فرق کرده به قول خودش " خیلی اَوی شده"...! ( قوی )
حرف زدنش غذاخوردنش راه رفتنش - گلاب به روتون - دستشویی رفتنش ! بازی کردنش ... زور گفتنش !
خلاصه نمونه کامل یک پسر بچه سه ساله . بی وقفه حرف میزنه حتی خودش تنها توی اتاق !
آهنگ و ترتیب کلمه ها و ترکیبها را درست ادا میکنه و کمتر اتفاق میافته کلمه ای را جابه جا بگه مثلا بگه قالبمه ...
البته هنوز بعضی حروف را نمیتونه تلفظ کنه مثل " ف " و جالبه مفاهیم را هم برعکس نمیگه بر خلاف همسن و سالهاش مثلا سرما و گرما و امروز و دیروز و ... کلا حرف زدنش همراه با میمیک صورتش و تکون دادن دستهاش و تغییر لحن صداش، با مزه است ...
اما مواظبت و مراقبت بیشتری میخواد چون جسورتر شده و به قولی مستقل تر و دلش میخواد خودش همه چیز را تجربه کنه - شما با من موافقید که نمیشه توی چند سطر شرح حال حتی یک روز بچه داری را نوشت و میدونم شما به اندازه کافی خودتون گرفتار هستید ...
سه ساله به بودنش عادت کردیم و بهتر بگم بهش وابسته شدیم و چه آرامشی به دست آوردیم با این همه اسباب سلب آسایش...! و چه خوش خیالیم ما ، که هنوز فکر میکنیم بچه بزرگتر بشه ، آسوده تر خواهیم شد ...! والله به قرآن !
تمام برنامه های زندگی حول پرهام خان میچرخه ! این از وضع وبلاگ نویسی باباش ! ماهی یکبار هم وقت نمیکنه آپ کنه . هنوز مرام و معرفت شما که به ما سر میزنین . ایشالله همیشه سالم و برقرار باشید .
پرهام و نارگل (دختر عمه اش) .
مهدیس ( دختر خاله اش )