گل پسر ما پرهامگل پسر ما پرهام، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

حرفهای بابایی (پرهام و بابائیش )

! ننه سرما برو دیگه

1389/12/23 11:20
نویسنده : بابا محسن
569 بازدید
اشتراک گذاری

 توی شهر ما دقیقا دو روز تمومه که خدا را شکر داره بارون ( که از دیروز شده برف ) از آسمون می باره و اصلا باورمون نمیشه 

هفته دیگه قراره بهار از راه بیاد . انگار ننه سرما هم مثل ما کاراشو گذاشته واسه شب عید ! اینجور که بوش میاد فردا شب یعنی چهارشنبه

سوری هوا زیاد مساعد نیست و مثل هر سال نمیشه بریزیم تو حیاط و شلوغ کنیم . اینم از بخت و اقبال آقا پرهام ! اما اگه دور اندیش باشیم 

میبینیم هر دونه از این برفها میتونه تشنگی گلهای بهاری را برطرف کنه و اصلا بهار موقعی لذت داره که سرمای زمستون را چشیده باشیم 

( ببینید چقدر خوبه آدم به حرف شوهرش گوش کنه  من هم که گفته بودم شستشو توی این موقع سال ریسکه ! ( ریکسه ..!) وگرنه الان داشتیم به زمین و زمون بد و بیراه میگفتیم ...! حالا به جاش داریم لذت میبریم !)

پرهام خیلی برف رو دوست داره و بهش میگه " بف " ولی از لمسش خوشش نمیاد ... سبزه عیدمون هم از ترس پرهام اصلا رشد نمی کنه

چون گذاشتمش پشت پنجره از گرمای بخاری  و نور خورشید هم که محرومه ...به جای  ماهی قرمز هم که قراره یکی از توی آکواریوم واسه سفره هفت سین بیرون بیارم بندازیم تو تنگ ! البته با خصومتی که اصولا پرهام با " سفره " داره ، فکر کنم باید سفره هفت سین را به دیوار به صورت

عمودی میخ کنم ! خرجش یک مقدار چسبه ! آخه " بدون سفره هفت سین شکون نداره ! " شکومه یا شکون " !؟ نا گفته نماند احتمالا

شب عید ، ما اصلا خونه نخواهیم بود ( نه به خاطر صرفه جویی اقتصادی !!") بلکه انشالله میریم کرج خونه عمه عزیز پرهام خان که

میدونم همو خیلی دوست دارن ... آرزو میکنیم همه شب عید کنار عزیزانشون در کمال صحت و سلامت با دلی خوش به استقبال سال نو برن و ما را هم توی اون لحظات زیبای تحویل سال دعا کنن  ( نگیرید بخوابید ... میدونید که ساعت چنده ؟

لحظه تحویل سال 1390 ساعت 2 و50 دقیقه و 45 ثانیه روز دوشنبه 1 فروردین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

محمد گیان
23 اسفند 89 10:32
سلام پرهام کجای پیشاپیش فرا رسیدن عید را بهت تبریگ میگم
سمیرا مامان سپهر
23 اسفند 89 13:11
چهرشنبه سوری خوبی رو برات ارزو میکنم .
مامان پرهام
23 اسفند 89 13:11
سلام. ایده ی سفره ی دیواری هفت سین خیلی قشنگه! در ضمن چه پرهام با مزه و خوشگلی دارید هزار ماشاللا به این پسر! عید هم مبارک!

عید شما هم مبارک



مامان زهرا نازنازی
23 اسفند 89 13:29
امروز تهران هم هوا خیلی سرد شده و آسمون همش داره میباره شکر خدا

فعلا که بهار خودش رو اصلا نشون نداده

فکر کنم دقیقه ای 90 خودشو نشون بده و زمستون روش کم شه

مهم دلامونه که ایشالله همیشه بهاری باشه در ضمن خدا گلهایی به ما داده که همیشه بهارن
فریبا
24 اسفند 89 0:20
سلام
خوب بر عکس اینجا که گرمه و آفتابش پوستو میسوزونه فکر کنم کم کم باید ما کولر رو راه بندازیم
چند روزیه که داریم از پنکه استفاده میکنیم
جالبه شما در برف و سرما ما در گرما و افتاب سوزان
ایده خوبیه سفره دیواری
سفر بهتون خوش بگذره
شما در کامنتتون برای من فر مودید مسافرتی چیزی ....
ای بابا
همسری که شیفته و کار طبق روال عادیه و از مسافرت خبری نیست تازه تحویل سال هم منو ساغر تنهاییم که مطمعنن ساغر خوابه همسری هم شیفته و شب کاره و سر کار تشریف دارن
امان از یه لقمه نون خوردن

خب زندگی را نباید سخت گرفت . کنار اومدن با این مشکلات جزئی از زندگی است باید نیمه پر لیوان را ببینیم...

عمه titi
24 اسفند 89 10:26
سلام
بابا محسن يعني شما هم آخرين پست سال 89رو گذاشتين ازصبح به هر وبلاگي كه سر ميزنم نوشته آخرين پست سال89ولي از شما ديگه توقع نداشتم
چهارشنبه سوري هم خوش بگذره مشهد هم داره برف مياد فكر كنم عيد سردي پيش رو داريم ولي بازم خداروشكر
من اين پست رو به عنوان پست آخر سال قبول ندارمممممممممممممممممممممممم

این آخرین پست نبود که ! هنوز تا سال نو وقت زیاده ...
معصومه عمه پرهام
24 اسفند 89 14:05
سال نوی شما هم پیشاپیش مبارک. ایشالا بهترین روزها رو در کنار خانواده و پرهام ناز و همسر مهربون داشته باشین...
ایده سفره هفت سینتون هم جالب بود البته اگه عملی بشه
راستی عکسهای پست قبل رو دیده بودم اما نشد کامنت بذارم.ماشالا بزرگ و آقا شده.خیلی جیگر شده

سال نو شما هم مبارک