! ننه سرما برو دیگه
توی شهر ما دقیقا دو روز تمومه که خدا را شکر داره بارون ( که از دیروز شده برف ) از آسمون می باره و اصلا باورمون نمیشه
هفته دیگه قراره بهار از راه بیاد . انگار ننه سرما هم مثل ما کاراشو گذاشته واسه شب عید ! اینجور که بوش میاد فردا شب یعنی چهارشنبه
سوری هوا زیاد مساعد نیست و مثل هر سال نمیشه بریزیم تو حیاط و شلوغ کنیم . اینم از بخت و اقبال آقا پرهام ! اما اگه دور اندیش باشیم
میبینیم هر دونه از این برفها میتونه تشنگی گلهای بهاری را برطرف کنه و اصلا بهار موقعی لذت داره که سرمای زمستون را چشیده باشیم
( ببینید چقدر خوبه آدم به حرف شوهرش گوش کنه من هم که گفته بودم شستشو توی این موقع سال ریسکه ! ( ریکسه ..!) وگرنه الان داشتیم به زمین و زمون بد و بیراه میگفتیم ...! حالا به جاش داریم لذت میبریم !)
پرهام خیلی برف رو دوست داره و بهش میگه " بف " ولی از لمسش خوشش نمیاد ... سبزه عیدمون هم از ترس پرهام اصلا رشد نمی کنه
چون گذاشتمش پشت پنجره از گرمای بخاری و نور خورشید هم که محرومه ...به جای ماهی قرمز هم که قراره یکی از توی آکواریوم واسه سفره هفت سین بیرون بیارم بندازیم تو تنگ ! البته با خصومتی که اصولا پرهام با " سفره " داره ، فکر کنم باید سفره هفت سین را به دیوار به صورت
عمودی میخ کنم ! خرجش یک مقدار چسبه ! آخه " بدون سفره هفت سین شکون نداره ! " شکومه یا شکون " !؟ نا گفته نماند احتمالا
شب عید ، ما اصلا خونه نخواهیم بود ( نه به خاطر صرفه جویی اقتصادی !!") بلکه انشالله میریم کرج خونه عمه عزیز پرهام خان که
میدونم همو خیلی دوست دارن ... آرزو میکنیم همه شب عید کنار عزیزانشون در کمال صحت و سلامت با دلی خوش به استقبال سال نو برن و ما را هم توی اون لحظات زیبای تحویل سال دعا کنن ( نگیرید بخوابید ... میدونید که ساعت چنده ؟
لحظه تحویل سال 1390 ساعت 2 و50 دقیقه و 45 ثانیه روز دوشنبه 1 فروردین