مسافر کوچولو
امروز - انشالله - قراره یک مسافر کوچولو تشریف بیارن ... یادتون هست که ...!؟ بله دیگه پسرِ دایی جواد یا همون جناب طاها ، ویزای 120 سالهء این دنیا شون اوکی شده !
تا این ساعت که هنوز خبری نیست . به امید خدا پست بعدی را با عکس و خبرای جدید آپ میکنم .
التماس دعا ....
پَ نَ پَ ! پنج شنبه غروب نی نی به دنیا اومد - با ٤٩ سانت قد و سه کیلو و نیم وزن . اول از هرچیز خدا را شکر خودش و مامانش صحیح و سالمند .
اما بازم من و پرهام دوتایی مثل پدر و پسر خوب تو خونه با هم مشغول بازی !
از اونجائیکه هر وقت یک نی نی به دنیا میاد قبل از اینکه طفلی دهنی تازه کنه و زلفی یور کنه بالا سرش ظاهر میشم و فرت فرت عکس پرسنلی میندازم لــــذا به آنجا دعــــــوت شــــــدیم ( بهتره بگم احضار شدیم ! از طرف عمه بزرگوارش !!!!! مامان پرهام دیگــه !) خلاصه دوربین به دست رفتیم پیش نی نی . کلی کلاس گذاشتم : بذاریتش اینجا زاویه اش بهتره ! اون لامپ را روشن کنید - نور فلاش برای چشماش ضرر داره ... ای بابا نور اتاق هم کمه ! چرا خوابه ؟! بیدارش کنید بهش بگید لبخند بزنه ....! خانمها ســـاکت ...! سه ... دو ... دو ... دو ........
حالا چرا دوربین روشن نمیشه ...! باطریشو که شارژ کردم ...! اِ باطــریش کـــو..!؟ پــــــــــــرهــــــــــــــــــام ...! ضایع شدیم رفت ! باطری نیاوردم ! اصلا نگران نباشید ... گم نشده ! مطمئنم خونه توی کمده ... از دست این وروجک ....!
خب تا این لحظه عکسی از طاها نگرفتم . برای همین پی پی نوشت گذاشتم . انشالله پست جدید همراه با عکسهای جدید از داغترین نی نی فامیل !
بعضی دوستان وبلاگی نگران افزایش جمعیت ایران شدند و اینا از چشم فک و فامیل ما میدونند !!!! باید بگم به خدا این آخریش بود ! دیگه نی نی تو راهی نداریم ! اگر هم بود اینجا لو نمیدیم !
خوش باشید ...