گل پسر ما پرهامگل پسر ما پرهام، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

حرفهای بابایی (پرهام و بابائیش )

عکس

1390/2/30 18:57
نویسنده : بابا محسن
1,255 بازدید
اشتراک گذاری

یادتونه وقتی میخواستیم انشا بنویسیم چقدر کاغذ چرکنویس حروم میکردیم ... حالا من امروز اینقدر اینجا نوشتم و پاک کردم که فکر کنم حداقل یک دفتر ٤٠ برگ را مچاله کردم  ...! خب وقتی نوشته هام به دل خودم نشینه ، ننویسم بهتره ... فقط این دو تا عکس جدید از پرهام توی شومینه خاموش را میذارم که دست خالی نباشم . بازم پرهام به کمک باباش اومد ...چشمک 

پرهام

پرهام

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان اميرمهدي كوشمولو
30 اردیبهشت 90 23:01
آخ كه هزارماشالله چقدر شيرينه پرهام جون.. و تو عمق نگاش محبت موج ميزنه
خدا حفظش كنه

@};




مامان پرهام
31 اردیبهشت 90 0:22
سلام پرهام جون آتیش گرمابخش خونه تونه دیگه هزار ماشاللا! به روزیم.
مامان ماهان
31 اردیبهشت 90 9:19
`پرهام جون روی یک برگ گلابی بایک مدادآبی هزاردفعه نوشتم می بوسمت حسابی

@}
مامان زهرا نازنازی
31 اردیبهشت 90 11:11
سلام

ای بابا!! حالا میذاشتید ببینیم چی نوشته بودید!!

نظره ما هم مهمه

برای پرهام نازنین و عزیز

خیلی پرت و پلا بود ...
مامان پاتمه
31 اردیبهشت 90 11:18
چشم های سیاه و شیطون پرهام خیلی گیراست
راستی بابای آویسا راضی شده برامون بنویسه!
قول داده روز مادر برامون بنویسه
حالا نوبت ماست که از مامان پرهام درخواست کنیم بیاد اینجا یه پست بذاره


یکبار قرار بود بنویسه که اونجوری شد ولی من دوباره ازش می خوام بیاد و بنویسه ...
مرضیه
31 اردیبهشت 90 12:37
سلام اين وبلاگ شيرين پسر كجا بود ما خبر نداشتيم خيلي قشنگه عكساي زيبايي بود نه ما با اتوبوس رفتيم تا مشهد 8 ساعت راهه با ماشين شخصي 5تا 6 ساعت واقعا خوش گذشت

رسیدن به خیر خاله...! یعنی تا الان نمیدونستی این وبلاگ وجود داره ! الحمدالله که خوش گذشته



مریم
31 اردیبهشت 90 14:52
سلام به پرهام جون و بابای خوبش این قند عسل با عکسهاش خیلی ناز شده بوسسسسسسسس برای پرهام خوشکللللللللللللللللللللللللللللل
معصومه عمه پرهام
31 اردیبهشت 90 15:19
تو عکس دوم پرهام به چی فکر میکنه؟ بنظرم یه سوژه جدید واسه شیطونی پیدا کرده،نه؟؟؟
پرهام ما بلده دمپایی هاشو بپوشه،احتیاجی به این نداره که کسی کمکش کنه ولی معمولا برعکس میپوشه.پرهام شما چطور؟بلده؟

در عین ناباوری همیشه درست می پوشه حتی اگه برعکس جلوی پاش بذاری ...
مامان
1 خرداد 90 8:57
سلام
جونم به این گل پسری ی ی ی ی
ماشاالله
اقا پسر خیلی ناز نشستی ها
چه قدر ناز به اون ور نگاه میکنه
دستت درد نکنه به بابایی کمک کردی
ماشاالله
چون دلم غش رفت هی میگم ماشالله

خواهش میکنم خاله ...
فرشته مامان امين رضا
1 خرداد 90 11:03
سلام بابائي خوب هستين؟پرهام كوچولوخوبه؟ همين آتيشپاره براي شومينه كافيه نمي خوادروشنش كنين
فرشته مامان امين رضا
1 خرداد 90 11:19
سلام باابئي خوب هستين؟ پرهام خوبه؟ همين پرهام آتيشپاره براي شومينه كافيه نمي خواد روشنش كنين
آبجی فهیمه
1 خرداد 90 14:09
سلام:
بالاخره برگشتم...
دوست داشتید سر بزنید...
پرهام جون رو هم ببوسیدمواظب خوبیهاتون باشید

آدرس وبلاگ شماست ؟؟!!!
بابای زهرا کوچولو
2 خرداد 90 5:33
سلام.1یک کلمه بگو حال نوشتن نداشتم.2چرا بچه را گذاشتید داخل شومینه.حتما الان هوا گرم میشه میفرستیدش تو کولر .اینقدر یارانه اثر داشته!!!!!!!شوخی کردم .نگاه معصومانه پرهام جون خودش صدتا کتابه


متين وروجك
2 خرداد 90 8:45
سلام
من باباي متين هستم
وبلاگشو هم خودم آپ مي كنم
خوشحال شدم كه بالاخره يك بابايي پيدا شد براي بچه خودش وقت بگذاره

سلام دست شما درد نکنه ... من چند تا بابا میشناسم شما فکر کنم چهارمی باشی . ولی خوش آمدی به وبلاگ ما
سمیرا مامان سپهر
2 خرداد 90 15:15



به وبلاگ ما خوش آمدین
مامان ماهان
2 خرداد 90 16:05
میلاد دختر نبوت ، همسر ولایت ، مادر امامت ، برشما مبارک باد . . .
مامان پرهام
2 خرداد 90 16:17
سلام ما به روزیم! روز مادر رو هم به مامان پرهام تبریک می گم. هدیه از طرف خودتون و پسرتون یادتون نره!

آخه ممکنه یادمون بره ...!؟ اجازه میدن که یادمون بره ...؟!



خاله مریم
4 خرداد 90 14:12
آخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی... Oooo.............. .(__)...oooO.... ../ (....(__)...... .../_)...) \........ ........(_\......... Oooo.............. .(__)...oooO.... ../ (....(__)...... .../_)...) \........ ........(_\......... Oooo.............. .(__)...oooO.... ../ (....(__)...... .../_)...) \........ ........(_\......... Oooo.............. .(__)...oooO.... ../ (....(__)...... .../_)...) \....... ........(_\........ پرهام خیلی خیلی نازه الهی من قربونش برم
باران از لاهیجان
18 خرداد 90 11:39
وای نازییییییییی چه جیگمله چطوری نشسته خداااااااااااااا