گل پسر ما پرهامگل پسر ما پرهام، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

حرفهای بابایی (پرهام و بابائیش )

عکس

1390/6/2 19:16
نویسنده : بابا محسن
822 بازدید
اشتراک گذاری

اینم از عکسهای پرهام کوچولوی ما در یک جشن تولد کوچولو با یک کیک کوچولو

به انگشت سبابه توجه کنید !

عکسهای تولد

اینقدر اومد جلو که نوک دماغش سوخت ...!زبان

عکسهای تولد

 

خوردن کیک !

از اول تا آخرش انگشت پرهام توی کیک بود ... کاش میدید اونور  کیک به چه روزی افتاده بود !!!

تصویر پشت کیک

اینم عکس کیک بیچاره !خوشمزه

پرهام

 

پرهام

 

پرهام و تابستان

آب بازی توی حیاط هر روز  انجام میشه و به " باچ قه " باید آب بده !


 

 

پسندها (1)

نظرات (26)

helia & sara
25 مرداد 90 12:29
خوشحالم که اولین نظر رو من ثبت کردم پرهام جون قیافت خیلی بامزه شده بود وقتی میخواستی انگشتتو بخوری اونم انگشت کیکی
عکسات خیلی شاد و قشنگ شده بودند ایشالا تولد 120 سالگیت عزیزم
دوباره تولدت مبارک "کیک مجازی" هم خوردیم

شما اول شدید !
روزه تون باطل نشه !

مامان طاها
25 مرداد 90 12:46
وای خاله ماشاالله هزار ماشاالله برای خودت مردی شدی دیگه الهی خدا حفظش کنه براتون

باهاتون موافقم . مرد خونه فعلا اونه !
مامان زهرا نازنازی
25 مرداد 90 12:49


شادی هاتون مستدام

الهی 120 ساله شی پرهام خوشگل و عزیزم

خیلی ممنون .
لواشک(✿◠‿◠)
25 مرداد 90 13:20
اییییییییییییییییییی جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
ایشالا تولد 120 سالگیت گلم
خیلی عالی بودن عکسا مرسی از دلگرمیاتون

قابل نداشت !
مامان باران
25 مرداد 90 15:43
سلام تولدت مبارک پرهام عزیزم.ببخشید من دیر متوجه شدم که تولد شماست آخه صفحه ی شما پیوند های من باز نمیشه .فکر می کردم مدیر وبلاگ خدایی نکرده وبلاگ شما رو.....
امیدوارم سال های سال در کنار خانواده عزیزت با خوشی زندگی کنی.

خواهش میکنم . خیلی ممنون
مدیریت نی نی وبلاگ دلش میاد اینکارو بکنه آخه !
بازم از دعای خوبتون تشکر میکنیم .-@};



بابای زهرا کوچولو
25 مرداد 90 16:15
سلام.اول از همه تبریک تبریک باز هم تبریک برای اتصال مجدد به اینترنت پر سرعت.فقط یواش برید کلاه ایمنی فراموش نشه .چون دیر رسیدن با زود رسیدن فرقی نداره سرعت اینترنت همینه.از تولد خودتون چیزی ننوشتید.راستی پدر و پسر هر دو 15مرداد به دنیا امدند.ای ول به این زمان بندی.مدیریت که خیلی با حاله عکس پاک میکنه .هر وقت بخاهد وب را قفل میکنه و..........فعلا خدا نگهدار

علتش چیه ؟ مگه عکسهاتون ...!
مامان ماهان
26 مرداد 90 0:09
به به چه عکسایی بابایی دستت درد نکنه با این عکسای خوشگلی که از پرهام جون گذاشتین کیف کردم چقدر هم ناز شده ماشاالله شکار صحنه تون بیسته بیسته
معصومه عمه پرهام
26 مرداد 90 0:47
ااای جااانم عجب کیک خوشمزه ای دلمون خواست پرهام جون مطمئنی میخوای باچ قه رو آب بدی؟ نکنه باچ قه تو شکم خودته شیطوووون
فهیمه مامان پرهام
26 مرداد 90 1:47
واااااااای چه عکسائی ممنون بابائی خصوصا" یکی به آخری بازم تولدتون مبارررررک
مرضیه
26 مرداد 90 3:52
سلام خاله جون تولدت مبارك عكسات خيلي خوشگلن زياد كيك نخوري ها...........
فرشته مامان امين رضا
26 مرداد 90 7:40
سلام بابائي انشااله بسلامتي وتندرستي عكساي تولدهاي بعدي وبعدي باشما ومامان مهربونش عكسهاي شما مثل هميشه عاليست دستتون درد نكنه.دعا مي كنم هميشه سلامت وشادباشين وسايتون بالاي سرخونواده
مریم
26 مرداد 90 10:17
سلام بابایی چه عکسهای قشنگی شکار کردین
ما هم کیک م ی خواهیم دلمون آب شد
ولی جدی جدی تولدشون مبارک و امیدوارم در کنار هم خوب و خوش و سلامت زندگی کنین

بعد از افطار تشریف بیارید !

مامان علي
26 مرداد 90 13:52
ماشاالله ماشاالله....
يه اسپند براي اين پسر نازتون دود كنيد
الهي كيك 100 سالگيشو بخورين
پرهام جون، عزيز خاله خيلي عكسات خوشگله،دست عكاس هم درد نكنه.
كاشكي يه دختر داشتما
بوس براي پرهام جوووون
اين گلها هم براي مامان و باباي خوبت

خیلی ممنون از لطفتون ...
خاله قصد ازدواج ندارممممممممم!!!!
مامان اميرمهدي كوشمولو
26 مرداد 90 14:40
قربون پسملي خوشگلم.. پرهام..
من و داداش اميرمهدي بازم بهت ميگيم كه:
....تولدت خيلي خيلي خيلي مبارك...
الهي كه تنت هميشه سالم و لبت هميشه خندون باشه و كنار مامان باباي گلت به هر چي دلت ميخواد برسي


چه دعاهای خوبی ... نمیدونم چه جوری تشکر کنم .
مامان آرین
26 مرداد 90 16:12
بابا محسن سلام دستتون درد نکنه با این عکسای خوشگل .
پرهام جونم خاله نوش جونت هر چی انگشت زدی به کیک و خوردی

سر شما درد نکنه . به سختی موفق میشم عکسهای دلخواهم را بگیرم ! ولی همینم خوبه .
مامان نازنین زهرا
27 مرداد 90 1:58
سلام چه عکسهای خوشگلی و چه پسر نازی انشالله تولد صد و بیست سالگی ات عزیزم



Rahro
27 مرداد 90 14:36
شاید این خنده كه امروز دریغش كردی آخرین فرصت همراهی با امید است زندگی یاد غریبی است كه در سینه خاك به جا می ماند زندگی سبزترین آیه در اندیشه برگ زندگی خاطر دریائی یك قطره در آرامش رود زندگی حس شكوفائی یك مزرعه در باور بذر زندگی باور دریاست در اندیشه ماهی در تنگ زندگی ترجمه روشن خاك است در آیینه عشق زندگی فهم نفهمیدن هاست زندگی پنجره ای باز به دنیای وجود تا كه این پنجره باز است جهانی با ماست آسمان نور خدا عشق سعادت با ماست فرصت بازی این پنجره را در یابیم در نبندیم به نور در نبندیم به آرامش بر مهر نسیم پرده از ساخت دل بر گیریم رو به این پنجره با شوق سلامی بكنیم زندگی رسم پذیرائی از تقدیر است وزن خوشبختی من وزن رضایتمندی ست زندگی شاید شعر پدرم بود كه خواند چای مادر كه مرا گرم نمود نان خواهر كه به ماهی ها داد زندگی شاید آن لبخندی ست كه دریغش كردیم زندگی زمزمه پاك حیات ست میلن دو سكوت زندگی خاطره آمدن و رفتن ماست لحظه آمدن و رفتن ما تنهایی ست من دلم می خواهد..... قدر اين خاطره را در يابيم
مامان پرهام
28 مرداد 90 15:47
سلام آخی با اون انگشت دائم توی کیکیش من به یاد جشن تولد 2 سالگی برادر کوچکم افتادم. تمام پشت کیک رو خورده بود تا عکسها تموم بشه! الان رفته سربازی بچه ام!

خدا پشت و پناه برادرتون باشه .
مامان آريا
30 مرداد 90 9:29
خاله جون تولدت بازم مبارك عكسات خيلي خيلي خوشگل شدن خاله قربونش برم كه دماغش سوخته
بابايي كاش از اونطرف كيكم يه عكسي مينداختين
بوس براي پرهام عزيز دل خاله

آره عکس انداختم توی یک پی نوشت اضافه میکنم . برای خنده خوبه !
بهار(مامانی شهراد)
30 مرداد 90 10:28
خوب مرسی بابای همینم خیلی خیلی خوبه آخه ماه رمضونه خیلی سخته راستی عکساشم خیلی نازن آپم

فسفر مغزم ته کشیده ! چی همینم خوبه ؟! و چی خیلی سخته !؟
میاییم خدمتتون ببینیم این گل پسر چه کرده این روزها ...
مامان آنیسا
31 مرداد 90 5:31
سلام واااااای که چه قدر این آقا پرهام ما ناز شده وچه قدر زیبا شده این عکسها
شما واقعا یک عکاس حرفه ای هستین

نظر لطفتونه
خاله گلنار
2 شهریور 90 10:54
انگار من دیر رسیدم.. تولدش مبارک ...



فریبا
3 شهریور 90 11:30
الهی قربونش برم چه خوشکل شده تو عکسا ماشاالله اون کیک رو عکس 5 و 6 خیلی ناز شدههههههههههه هزار هزار ماشالله
وحیده مامان پارسا
6 شهریور 90 11:04
تولد آقا پرهام گل مبارک.به نظر من جای قشنگ کیک همون قسمت سوراخ سوراخش.

چقدرم اون قسمتش خوردن داره ! مردونگی میکرد فقط از پشت شبیخون میزد ! مثلا مراعات ما را میکرد میخورد و میگفت " دس نهیزنه " " بعدا بوهوریم " " بابا اس (عکس )بدیره "
مامان پارسا
12 شهریور 90 9:33
چه عکسای نازی منم با وحیده جون موافقم ،خیلی عکی بامزه و جالبیه
سپیده صبح
19 مهر 90 10:14
ای جونم باغ جه رو خوب اومدید کشته ی این الفاظ بی معنی و پر معنیشون هستم