تغییرات زندگی
بابائی بسیار عصبانی و ناراحته از دست اون خانومه که مسئول اینترنت ADSL که دیروز قول داده بود به مشکل رسیدگی کنه و درستش کنه ولی امروز جمعه بدون اینترنت پرسرعت ( مثلا پرسرعت ! ولی هرچه باشه از این دایال آپ بهتره خب ! ) چه کسل کننده شده ! پرهام هم که نیست طبق هر جمعه خونه مامان جوجوگه ! البته امروز استثنا" خونه خاله است...
فرصتی پیش آمد که حرف های توی دلم را اینجا بنویسم و نظر شما پدر و مادرهای خوب را هم بشنوم :
نزدیکانم به من گلایه میکنن که "چرا تازگی ها کمتر حرف میزنی کمتر شوخی میکنی و خیلی کم پیدا شدی ؟! "
وقتی به سالهای اخیر زندگیم نگاهی انداختم دیدم تا حدودی حق با اونهاست ولی این تغییرات اجتناب ناپذیره و خواه نا خواه با گذر زمان با بالاتر رفتن سن ، روحیات و خلق و خوی انسان عوض میشه به خصوص وقتی بچه دار میشی. اول اینکه بیشتر انرژیت را به پای بچه میریزی و دیگه رمقی برات نمی مونه که مثل سابق ساعتها وقتت را با گپ زدن با دیگران صرف کنی ! ثانیا وقتی می بینی این فسقلی مثل یک دوربین هوشمند حرفها و حرکاتت را ضبط میکنه شما هم که باشید خودتون را جمع و جور میکنید و خیلی مراقب هستید حتی توی اوج هیجانات مثل عصبانیت موقع رانندگی و یا در جمع دوستان و آشنایان رفتار ناجوری ازتون سر نزنه و خلاصه اگه دلتون می خواد بچه تون درست تربیت بشه مجبورید عادات و رفتار بد خودتون را ترک کنید و به الاجبار ادای بهترین و مودب ترین انسان روی کره زمین را براش در بیارید که خوشبختانه همین روال باعث میشه خودسازی کنید و به انجام اعمال خوب و پسندیده خو بگیرید چون من یکی طاقت شنیدن این حرف را ندارم که روزی پرهام بهم بگه اگه فلان کار خیلی بده چرا تو انجامش میدی ؟ یا اگه چرا فلان کار خوبه تا حالا ندیدم تو انجامش بدی ؟ خودم حس میکنم این موضوعات باعث شده افتاده تر و منزوی تر به نظر بیام هر چند که بیشتر اوقات مثل یک کودک 5 ساله همنفس با پرهام بازی میکنم و بقیه متعجب نگام میکنند که اینکه حوصله نداشت چطور شد پس ...!
شاید هم با بزرگتر شدن پرهام ورق برگرده و اونموقع یک جور دیگه بشم ! نمی دونم ...
حالا شما چقدر عوض شدید ؟ شما هم گاهی مثل من نگران خودتون میشید ؟