دوران جدید
رفتار و حرکاتی که پرهام توی این سن ازش سر میزنه تضادهای خاصی داره :
چون الان مرز بین یک کودک نوپا و یک کودک خردساله . هنوز توی انجام ساده ترین کارهای شخصیش مثل غذاخوردن و دستشویی رفتن ... لنگ میزنه ولی بعضی از کارها را در حد تیم ملی ! بی نقص انجام میده !
فرمونبری میکنه مثله ماه ! از همه مهمتر میتونه کیسه ذباله را تا دم در ببره بعد اجازه میگیره که ببرمش تو کوچه ؟ و جالبه وقتی بر میگرده دستاشو با فاصله از بدنش نگه میداره و میگه "اَه اَه " یعنی دستامو باید بشورم ! این کارش بابائی را بینهایت مسرور میکنه ! ( معافیت کامل من به زودی از بردن آشغالها هی هر شبو هر شب کاملا محقق میشه !!! ) وقتی هم که با هم میریم خرید کمکم میوه جدا میکنه و انصافا میوه خوب و رسیده را کاملا تشخیص میده و حواسش به قول مامانی از باباش جمع تره ! اونقدر که تو محل پرهامو میشناسند منو نمیشناسند ! چون با بابا بزرگ روزها میرن قدم میزنن توی محل معروف شده ! و خیلی قشنگ به همه سلام میده " دلام " تعارف میکنه " هوبی " گرم میگیره و خیلی ساده و بی ریا اسم آدمهارو صدا میزنه . گاهی بدون پیشوندهای آقا یا خانم !
توی سنی است که همه بهش حسودی میکنن . هرچی دلش بخواد به زبون میاره و تقاضا میکنه .
چه پیش رییس جمهور باشه چه یک رهگذر عادی زبونش نمیگیره و حرفشو میزنه ! اگه خنده اش بگیره میخنده و اگه از شوخی طرف خوشش نیاد نگاهشم نمیکنه ! غصه داشته باشه گریه میکنه ... عصبانی باشه داد میزنه !خوشحال باشه جیغ میزنه ... خودشم نمیدونه داره از چه دوران شیرینی عبور میکنه .
ما هم موندیم هنوز نی نی هستی یا ماشالله مردی شدی پرهام جون !