گل پسر ما پرهامگل پسر ما پرهام، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

حرفهای بابایی (پرهام و بابائیش )

پرهام و جوجه اردک

1390/3/21 11:36
نویسنده : بابا محسن
642 بازدید
اشتراک گذاری

توی این هفته پرهام صاحب یک دوست جدید شده و خیلی هم از این موضوع خوشحاله . به قول بقیه " حقا که پسر محسنه ...! " چون منم وقتی کوچیک بودم خیلی به حیوانات اهلی علاقه داشتم و مثله بچم مراقبشون بودم ... یادش بخیر اگه یک روز یکی از جوجه هام مریض میشد حال من از اون بدتر میشد !ناراحت 

این جوجه اردک کوچولو هدیه دختر دایی علیرضا به پرهامه .قلب  هرچند حالا تر و خشک کردن اون هم به کارای روزانمون اضافه شده ولی راستش ما هم کلی ذوقشو میکنیم چشمک جوجه اردک ذاتا دوست داره دنبال یکی راه بره و همین موضوع هیجان خاصی به پرهام میده و یک احساس پدرانه بهش دست میده...!از خود راضی ( دیدین روزگار چه زود میگذره ... صاحب نوه هم شدیم ! بغل)

parhamojojo

تجربه بعدی پرهام شهر بازی بود که مثل مرد پا به پای بزرگترها بازیها را تجربه کرد ... البته مراعاتشو میکردیم وگرنه ... اما با استخر توپ خیلی حال کرد قطار هم دوست داشت .

 نتیجه اخلاقی این پست : پرهام با حیوانات رابطه خوبی داره ، نمی ترسه و  اذیتشون نمیکنه ... دوم از بلندی و ارتفاع نمی ترسه ، به راحتی هم سرش گیج نمیره !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (21)

مامان ماهان
21 خرداد 90 10:39
ای جان ......... خیلی جوجه اردکت نازه پرهام جونم البته من خیلی از جوجه و اردک و ... میترسم و فکر نکنم هیچ وقت برای ماهان بگیرم .... خوشحالم که تو شهر بازی بهت خوش گذشته... راستی از کامنتهای خوبی که برام میزارین ممنون و سپاسگزارم پرهام جونو ببوسین
مریم
21 خرداد 90 11:05
سلام به بابایی و پرهام جونم
عزیز دل خاله وای هم خودش هم جوجه اردکش خیلی خوشگلن
امیدوارم حالا حالاها از هم لذت ببرن
و دوستای خوبی برای هم باشن
بچه ها فقط عاشق جوجه و حیوونات اهلی هستن
راستی بابایی عکس دختر عمه پرهام جونم رو بذارین دوست دارم ببینم

منظورتون عکس یکتاست ؟!
مامان حسین
21 خرداد 90 12:39
سلام
اخی چه جوجه های خوشگلی ...منظورم پرهام و جوجش بود.

گل گفتین ...
باران
21 خرداد 90 13:54
وووووووووييييي پَلهاااااااام،تو چقد مث گوگولويي هاي منييييييييي
منم عاشق جوجه بودم و هستم،هميشه هم جوجه داشتم،از جوجه ماشيني گرفته تا طوطي،ولي اردك نداشتمااااااا،وااااااااي خوش به حالت پرهام جونم
بعدش عاشققققققققق استخر توپم بودمممممم،يعني هميشه مي رفتممممم،انقدر رفتم كه يه روز راهم ندادن و گفتن تو بزرگ شديولي من بازم دلم مي خواد برم
مواظب دوجت باش بزرگش كن خودش ني ني بياره كه بابا محسن نتيجه دار هم بشه

مثلا چند ساله بودی که راهت ندادن ؟!
چه تفاهمی ...!




باران
21 خرداد 90 14:02
واااااااي من چقدر اين بچه رو دوست دارممممممم،از پشت همين سيم و كابل و مانيتور بهش عشق مي ورزم!به خدااااااا
ميگم اگه تهران بودين مي ذاشتين من پرهامو ببينم؟مثلا مامانيِ پرهام مياوردش من ببينمش؟سواله فقط
يادم رفت بگم،من از بچگي عاشق ني ني هم بودم!يعني مامانم ميگه خودت ني ني بودي ولي تو خيابون دنبال ني نيا راه مي افتادي

چه معنی داره...!
شما خودت همیشه تهران نیستی که ؟!خب جوابش معلومه ...
دنبال نی نی مردم ...؟! واه واه ...!


باران
21 خرداد 90 14:43
جواب منفي بود؟ خدا كسي رو ضايع نكنه
فكر كنم كلاس پنجم بودم!

شما تهران تشریف داشته باش ما میاییم خدمتتون . کی گفت نه ؟! تعارف زدی پاش وایستا دیگه !



مامان
21 خرداد 90 17:06
جونم پس شما هم بله؟؟؟؟؟؟؟ چه میشه کرد که باید به سازه بچه ها رقصید نوشینم اصلا نمیترسه تازه روی دستش بهش غذا میده اسمشم گذاشته گوگوجووو نمیدونم روی چه حسابی اما با اینکه میدونه اردکه صداش میکنه گوگوجو
مامان اميرمهدي كوشمولو
21 خرداد 90 17:09
براي پرهام كوچولو كه به تازگي بابا شده..
راستي پيشاپيش روزتون مبارك پدر كوچك و پدر بزرگ جوجه اردك


مامان فرزانه
21 خرداد 90 17:10
سلام چه وبلاگ خوبی دارید پیش ما هم بیاین


مرضیه
21 خرداد 90 17:50
مامان سید ابوالفضل
21 خرداد 90 19:01
عزیزززززززززززم چقدر نازن خدا براتون نگهش داره
باران
21 خرداد 90 19:12
من تا سه شنبه هفته ديگه تهرانم
پَلهاممو ميارين ديگه؟


مامان پاتمه
22 خرداد 90 7:38
ای جانم بچم مرده معلومه که از ارتفاع نمیترسه

منم عاشق حیوونای اهلی هستم و آویسا هم اونا رو دوست داره ولی به دلیل کمبود جا نمیتونیم براش بخریم


مامان آريا
22 خرداد 90 9:07
سلام به باباي پرهام و پرهام جوني واييييييي چه جوجه اردك خوشگلي داري خودتم خيلي نازي عزيزم اگه الان پيشم بودي حسابي مي چلوندمت
روز پدر هم پيشاپيش به پرهام گلم كه تازگي پدر شده و با باباي عزيزش كه تازه پدر بزرگ شده تبريك مي گم
روزتون مبارك


آبجی فهیمه
22 خرداد 90 18:55
سلام:
چه جوجه ی نازی
همچین میگین ای کاش پرهام ما یه آبجی فهیمه داشت که انگار نداره...
من آبجیشم دیگه...
از طرف من یه بوس محکم از لپش بگیرید


100%
مامان عسل
22 خرداد 90 21:36
منم موافقم قطعا به باباش رفته آخه همیشه ژن های معیوب مال طرف پدریه
کوچولوی نازتونو ببوسین

من باید با مادر شما صحبت کنم ...!



بابای زهرا کوچولو
22 خرداد 90 21:50
با سلام به پدر و پسر مهربون.واخرین نتجه اخلاقی؟بابا محسن به بهانه پرهام و پا به پای پرهام در شهر بازی شیطونی میکنه.

خب یکی باید مراقب بچه باشه !!!
سيدمهدي
26 خرداد 90 6:55
روز پدر به همسر عزيزت مباركباد ..بابا پاشو بيا آپم واااااااااا
تینا
26 خرداد 90 12:42
سلام ... روزتون مبارک بابای پرهام !!!
قربون این پسر ناز برم که احساس پدرانه داره !!! روز تو هم مبارک پرهام جون ...

بالاخره یکی منو دید..! ممنون خاله ....
مامان آريا
28 خرداد 90 10:02
سلام به باباي پرهام چه پسر شجاعي داريد من رفتم براي آريا دوتا جوجه خريدم اولش خوب بود ولي دستش نمي زد بعد كه جوجه ها دنبالش مي دويدن آريا در مي رفتم مي گفت ترسيدم پسر من مث پرهامي شجاع نبود
پرهام و ببوسيد

اگه من وانمود کنم میترسم پرهام هم میترسه ، اگه من نترسم اونم نمی ترسه ...
فرشته مامان امين رضا
28 خرداد 90 10:42
سلام
مثل اينكه كامنت من نرسيدن دوبار مي نويسم
اول روز پدر برشماپدر مهربان ودلسوز وعاشق پرهام مبارك
دوم پدربزرگ شدن مبارك
سوم چه پسري اين پرهام ملوس وبانمك

خیلی ممنون ... طبع شعرم که دارید...!