پرهام و جوجه اردک
توی این هفته پرهام صاحب یک دوست جدید شده و خیلی هم از این موضوع خوشحاله . به قول بقیه " حقا که پسر محسنه ...! " چون منم وقتی کوچیک بودم خیلی به حیوانات اهلی علاقه داشتم و مثله بچم مراقبشون بودم ... یادش بخیر اگه یک روز یکی از جوجه هام مریض میشد حال من از اون بدتر میشد !
این جوجه اردک کوچولو هدیه دختر دایی علیرضا به پرهامه . هرچند حالا تر و خشک کردن اون هم به کارای روزانمون اضافه شده ولی راستش ما هم کلی ذوقشو میکنیم جوجه اردک ذاتا دوست داره دنبال یکی راه بره و همین موضوع هیجان خاصی به پرهام میده و یک احساس پدرانه بهش دست میده...! ( دیدین روزگار چه زود میگذره ... صاحب نوه هم شدیم ! )
تجربه بعدی پرهام شهر بازی بود که مثل مرد پا به پای بزرگترها بازیها را تجربه کرد ... البته مراعاتشو میکردیم وگرنه ... اما با استخر توپ خیلی حال کرد قطار هم دوست داشت .
نتیجه اخلاقی این پست : پرهام با حیوانات رابطه خوبی داره ، نمی ترسه و اذیتشون نمیکنه ... دوم از بلندی و ارتفاع نمی ترسه ، به راحتی هم سرش گیج نمیره !