گل پسر ما پرهامگل پسر ما پرهام، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

حرفهای بابایی (پرهام و بابائیش )

سیزده بدر

1390/2/4 14:22
نویسنده : بابا محسن
547 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز برای اولین بار پرهام طبیعت را از نزدیک تجربه کرد ... اولش تو بغل من چسبیده بود و تکون نمیخورد ولی کم کم ترسش ریخت و بازیگوشی را شروع کرد niniweblog.com. یعنی همینجوری راه میرفت و از ما دور میشد ... خوشبختانه خیلی با احتیاط قدم بر میداشت ولی سه چهار بار بد جوری زمین خورد و تیغ وخاشاک اذیتش کرد و اینقدر خسته شده بود که توی ماشین خوابش برد (آخه برعکس بیشتر بچه ها تو ماشین نمیخوابه  ) 

اینجا هنوز طبیعت رنگ زمستون داره و دریغ از یک سبزه که گره بزنیم ...( فهمیدم چرا آمار ازدواج تو شهر ما پایینه...! خب امکانات کمه ...! جوونها گناهی ندارن وقتی سیزده بدر ، سبزه گیر نمیارن گره بزنن خب چکار کنن...! ) البته هوا خوب بود و چه عجب بارون نیومد که کاسه کوزه مون را بریزه به هم . عکسهایی که گرفتم به درد این پست نمیخوره چون اگه ببینید دلتون میسوزه و میگید : مجبور بودین برید وسط بیابون بی آب و علف سیزده بدر...! ولی همین بیابون چند هفته دیگه بسیار دیدنی میشه و اونوقت "انشالله" عکسهای قشنگ بهاری از پرهام میگیرم و زیرش مینویسم سیزده بدر سابق ! 

امیدواریم امروز بهتون خوش بگذره و غصه فرارسیدن کار و زندگی دوباره را نخورید ...   خیلی ها از جمله خود من ، توی تعطیلات مشغول به کار بودم . شاید واسه همینه امروز صبح زود بیدار شدن ، برام خیلی سخت نبود ( شانس بد را ببین . حالا حالا هم تعطیلی نداریم ...! ) پس فکرشو نکنید و غر نزنین ... همینه که هست ! تا عید هم 352 روز بیشتر نمونده , تقریبا یکسال وقت دارید خونه را کثیف کنید .  دوباره آشغالهارا بدین زیر فرش ...! دست به شستشوی فرش و پرده ها نزنید ... فرت فرت زنگ خونتون را نمیزنن و هی مهمون بیاد و اسکناسهای نو و خوشگلتون را به زور بکنید تو جیب بچه هاشون ! مجبور نیستین به این زودیها قیافه بعضی ها رو "اجبارا" ببینید و ببوسیدشون ...! لباس و کفش نو هم فعلا دارید ( آقایون فعلا دارن ... خانمها که سخت منتظر باز شدن مغازه ها هستند ...!) تازه  ممکنه حالا حالاها پای تلویزیون مثله شاهزاده ها بشینید و انواع و اقسام آجیل و تنقلاتی که بعدها دیگه گیرتون نمیاد ! را نوش جان کنید ...! ای بابا ... پس تموم شدن نوروز خیلی هم بد نیست ، اما به نیمه خالی لیوان بنگرید ...! تا سر برج به اندازه برج ایفل وقت باقیست ! زیاد هم جو گیر نشید ... فقط خواستم یاد آوری کنم عید تموم شده ...! همیشه شاد باشید .

پی نوشت :

این هم یک عکس از سیزده بدر سال 90 - سبزه هاش مصنوعیه ها ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

فرشته مامان امین رضا
14 فروردین 90 11:58
سلام بابائی ما سیزده بدر را خونه مامانم بدر کردیم عسلی کلی کیف کرد روی حیاط با پای برهنه وجارو کلی آفتاب ودیدن مورچه ها برای اولین بار. همیشه خوش باشین
خاله لواشک
19 فروردین 90 0:54
سلام آقا محسن عجب بابا پست باحالی بود راستی یه چیزی عجیب فکر منو درگیر کرد قضیه این سبزه هه راسته؟؟؟؟ خب زودتر میگفتین دیگه ببین توروخدا من تاحالا فکرمیکردم تقصیر شوهرمه که نمیاد نگو مقصر خودم بودم که گره نزدم هی اوکی بی خیال اینا کامنت خصوصی دارین لطفا جوابشو بدین
بابا كيارش
25 اردیبهشت 90 18:54
آقا محسن كيارش هم تو ماشين نميخوابه
اگه گريه نكنه خيالي نيست اما اگه بيفته رو گريه كردن آخ آخ
راستي من نيما هستم يا بقول شما بابا كيارش



بابا نیما هستی بابای کیارش جان ...