گل پسر ما پرهامگل پسر ما پرهام، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

حرفهای بابایی (پرهام و بابائیش )

آموزش قرار دادن صدای نی نی در وبلاگ

بنا به درخواست خیلی از دوستان آموزش قرار دادن موزیک دلخواه یا صدای نی نی جونتون را کنار مطالب پست هاتون ، براتون شرح میدم . مطمئنم مورد استقبال شما قرار میگیره و  امیدوارم توضیحاتم کامل باشه به راحتی بتونین این کار را انجام بدید . ابتدا باید موزیک یا همون فایل صوتی را که ترجیها بهتره MP3 و کم حجم باشه را توسط یک سایت آپلود از روی کامپیوتر خود به فضای اینترنت بفرستید و یک آدرس مخصوص دریافت کنید ( دقیقا مثل موقعی که یک عکس را آپلود میکنید )  اینم معرفی یک سایت نمونه برای آپلود موزیک http://www.upload.iran-forum.ir/index.php   فایل پیوست را که دانلود کردید حاوی کد مخصوص مدیاپل...
10 خرداد 1390

پرهام و دَ دَ

این شیرین پسر ما از وقتی هوا گرم شده ، مثل کش تیرکمون تا ولش میکنیم میدوئه وسط حیاط ! حیاط باشه کوچه باشه هر چی باشه اسم اون " د د " باشه ! بالاش سقف نباشه هواشم خنک باشه ! مخصوصا کنارش باباش باشه ! باباشم بیکار باشه ! بله ... از آب دادن گل و ریحون تو حیاط شروع میشه تا سلام دادن و عرض ادب به خوراکیهای آقاغلام سوپر مارکت سر کوچه ادامه داره ! اینا برنامه روزانه ایشون وقتی منزل تشریف دارن اما وقتی خونه دایی حمید هستند موتور سواری ، خونه مامان بزرگ پارک و سرسره بازی ، خونه خاله دوچرخه سواری با دخترخاله به برنامه های فوق اضافه میشه ! همین چند شب پیش شام را همراه پرهام تو کوچه خوردم ! نخندید باور کنید جدی میگم ! خونه مامان ...
6 خرداد 1390

حرف های مامانی

سلام به همه دوستان گل من مامان پرهام هستم و قبل از هر چیز روز مادر را به شما مادران مهربون تبریک میگم امیدوارم در کنار شوهر عزیزتون و نی نی نازتون خوب و خوش و سلامت باشید . این فرصت را بابایی پرهام برام فراهم کرد تا بشینم و با شما حرف بزنم شما چطوری وقت می کنید وبلاگ نویسی کنید ؟ صبح زود محسن یواشکی میره سر کار چون اگه پرهام متوجه بشه تا شب روزگار ندارم ... با کوچکترین صدایی از خواب می پره از نوزادیش همین جوری بود وقتی  بیداره تا شب باید دنبالش بری و ریخت و پاش آقا را جمع کنی به خدا خیلی وقتها کم میارم . هرچی جمع میکنم واسه دو دقیقه است . کار های خونه هم که هیچ وقت تموم نمیشه . نمی دونم چه جوری روزم شب میشه .  . م...
5 خرداد 1390

قرار دادن صدای نی نی در وبلاگ

خیلی ها پرسیدن چجوری میشه مانند عکس ، صدای نی نی یا موزیک را به این شکل  توی پستها بذاریم . من به شما آموزش خواهم داد  تا به راحتی این کار را بکنید ... فقط کمی وقت نیاز دارم ... ولی قول میدم به زودی آنچه را که خودم با تجربه به دست آوردم در اختیارتون بذارم فقط به من اطلاع بدین این نمونه آهنگ  بدون مشکل در سیستم شما اجرا میشود یا نه ؟ ...
5 خرداد 1390

روز مادر مبارک

دوستان گرامی به خاطر یک ماموریت کاری و احتمالا یک روزه فردا در خدمتون نیستم ولی لازم دونستم فرا رسیدن سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) را به همه مادران مهربان و همسران فداکار و وفادار تبریک بگم و اگه تنونستیم تک تک خدمت برسیم و تبریک عرض کنیم به بزرگواری خودتون ما را ببخشید . پست بعدی را مامانی پرهام می خواد بنویسه ... انشالله .  پس منتظرتون هستیم . امیدوارم همه شما سایه مهر و محبت مادر بر سرتون باشه و قدر این موهبت الهی را انصافا بدونید و اگه خدا این نعمت بزرگ را پیش خودش برگردونده با ذکر صلوات و فاتحه ایی یاد و خاطرش را همیشه زنده کنیم . بلد نیستم قشنگتر از این احساسم را بیان کنم ... ولی فقط اینو همیشه میگم : پدر و ما...
2 خرداد 1390

باباهای غریب

یک پیشنهاد دارم ... مامانهای مهربون توجه کنید : میدونم شما خیلی زحمت میکشید علیرغم نگهداری نی نی کوچولوتون مجبورید نی نی های دیروز را هم تروخشک کنید و در ضمن وبلاگتون را هم آپ کنید ... چرا یکبار فقط یکبار شوهر گرامیتان را مجبور نمی کنید یک پست یک خطی از هر آنچه دلش می خواهد اینجا بنویسد .... ما آقایون کم حرفیم ولی قشنگ مینویسیم خیلی دلم میخواد ببینم باباهای دوستان وبلاگی پرهام به چی فکر میکنن ... مطمئنم کلی حرف واسه گفتن دارن... ولی تا موقعیتش نشه دم نمیزنن ... پس این امکان را فراهم کنید باباها هم حرف بزنن .. . پ . ن   باباها روز مادر نزدیکه ...  بهونه خوبیه ... روز پدر هم داریم ....   ...
31 ارديبهشت 1390

عکس

یادتونه وقتی میخواستیم انشا بنویسیم چقدر کاغذ چرکنویس حروم میکردیم ... حالا من امروز اینقدر اینجا نوشتم و پاک کردم که فکر کنم حداقل یک دفتر ٤٠ برگ را مچاله کردم  ...! خب وقتی نوشته هام به دل خودم نشینه ، ننویسم بهتره ... فقط این دو تا عکس جدید از پرهام توی شومینه خاموش را میذارم که دست خالی نباشم . بازم پرهام به کمک باباش اومد ...       ...
30 ارديبهشت 1390

یک عکس و دو عکس

دیروز خونه تنها بودم و داشتم با دیدن آرشیو عکسهای قدیمی توی  هارد از گذشته یاد میکردم که به طور اتفاقی به این عکس برخوردم ... تاریخ دقیق اونو نمیدونم چون با فتوشاپ روش کار شده ، ولی از این عکس چندین نسخه چاپ کرده بودم و به قول معروف خاطرخواه زیاد داشت و همه را بردند و برای خودمون یک دونه هم نموند و متاسفانه فایل اصلی اون هم تو سردرگمی افکار بابایی معلوم نیست کجا سیو شد ... البته ما اورجینال و پخش زندشو که تو خونه داریم ...! برای اینکه خاطره شیرین سرکار گذاشتن دوستان بابت شایعه دوقلو بودن پرهام دوباره براشون احیا بشه اینجا گذاشتمش .. .  ( اولا بسیار تابلویه عکس ساختگیه چون هدفم اصلا این موضوع نبود ... دوما چون عکس العملشون با ...
27 ارديبهشت 1390

در حاشیه مسابقه نامگذاری

  ما که گفتیم چرا پرهام شدی ... ( کد 10 ) ببینیم نظر خودش چیه ؟ پرهام .... پرهــــــــــــام ... کجایی بابائی ...! بیا بگو ببینم اسمتو  چندتا دوست داری ؟ "ده" چندتا " ده " پس چرا میخندی ؟ آهان ازش خاطره داری ؟!   میدونم ... اونروز تو بیمارستان وقتی خانم پرستار برای تکمیل مدارک نوزاد اسممو پرسید منم بی اختیار گفتم پرهام ...! خانم پرستاره از خنده مامانی فهمید سوتی دادم - گفت پرهام میخواد بره دنباله کارای خودش ؟! بعد باباش میخوای چکار کنه اونوقت ...! بعد مثل ندید بدیدها  جلوی صورتت گفتم " پـــرهام  به بابا نخندی " از برخورد نفسم یهو چشماتو بستی ... ولی انگار که از تلفظ اسمت ...
25 ارديبهشت 1390

زیبایی های بهار

میدونم اگه تو اینترنت سرچ کنید عکسهای فوق العاده زیبایی میتونید دانلود کنید . ولی من این عکسها را روز جمعه فقط به این عشق گرفتم که نشون شما دوستان گلم بدم و شما را لحظه ایی مهمون طبیعت زیبای شهرمون کنم . امیدوارم لذت ببرید و با طبیعت مهربون باشید در ادامه مطلب بقیه عکسها  ...
22 ارديبهشت 1390